بهزاد نبوی: برخی اصلاحطلبان دچار مرض «چپروی بچهگانه» شدهاند
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۶۸۸۸۰
رئیسمستعفی جبهه اصلاحات میگوید برخی مجموعههای اصلاحطلب، دچار مرض بچهگانه چپ روی شدهاند.
او که در اثر فشار برخی تندروها در جبهه اصلاحات و همچنین انتقاد از همسویی برخی اصلاحطلبان با عناصر برانداز و اغتشاشگران استعفا کرد، به مجله آگاهی نو گفته است: تصور میکنم برخی افراد در بدنه اصلاحطلبان طی یک سال گذشته، به این نتیجه رسیدهاند که کار دارد تمام میشود پس بگذارید ما برای حرکتهای بعدی خودمان را آماده کنیم و جا باز کنیم در حرکت بعدی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با انتقاد از مرض تندروی بچهگانه افزود: من تفکر چپ روانه را قبول ندارم. خیلی از کارهایی که انجام میشود چپ روی است؛ چون وقتی کاری بکنیم که عاقبت آن را ندانیم چه میشود، همینطور دیمی حرکت کنیم، اسمش میشود چپ روی...خدا بیامرزد مرحوم شعاعیان را که با هم مبارزه مسلحانه میکردیم، در نقد چپروی در آن زمان میگفت «اینها چپ نیستند، لوچاند یعنی چشمهایشان تابهتا میبیند و نمیشود اسم اینها را چپ گذاشت». واقعا ما الان هم دچار مرض بچهگانه چپروی هستیم. یعنی کسانی که لوچاند...در مجموعه خودمان هم میبینیم، نه اینکه فکر کنید منظورم نیروهای بیرون از مجموعه است، به آنهایی که کف خیابان بودند کاری ندارم. در مجموعههای خودمان هم لوچ داریم.
نبوی گفت: چند روزنامه اصلاحطلب منتشر میشود که میتوانند مواضع اصلاحطلبان را منعکس کنند؛ وجود فضای مجازی سبب میشود که حتی اگر شما روزنامه هم نداشته باشید، بتوانید با یکدیگر و جامعه ارتباط بگیرید؛ بنابراین در شرایطی که شما میتوانید گروه رسانه و سایت داشته باشید و در فضاهایی چون کلابهاوس جلسات مجازی گسترده برگزار کنید هنوز نمیتوانید بگویید که فضا تا آن حد بسته است که نمیشود هیچ کاری کرد و باید یا به خیابان ریخت یا سیاست صبر و انتظار پیش گرفت.
وی درباره انتخاب آذر منصوری به عنوان رئیسجدید جبهه اصلاحات اظهار داشت: در جبهه اصلاحات یک زن که فعالیت سیاسی گستردهای هم از گذشته داشته رئیسشده است که مبارک است ولی بعضی از دوستان تصورشان این است که با شعار جوانگرایی یا استفاده از خانمها، جوانهای کف خیابان به سمت ما خواهند آمد که من چنین تصوری ندارم.
وی با اشاره به ایده چپهای جریان اصلاحات برای عبور از اصلاحات صندوق محور و رفتن به سمت اصلاحات جامعه محور پرسید: من در ظرف یکی دو سال اخیر حرکت موثری در جهت اصلاحات جامعهمحور ندیدم سؤال از افرادی که در جبهه اصلاحات شعار جامعهمحوری داده و میدهند این است که این جامعهمحوری چیست؟
یادآور میشود بنابر گزارشی که روزنامه آرمان خرداد ماه منتشر کرد، «نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان بگذاریم. این اظهارات، انتقاداتی را در پی داشت».
همچنین روزنامه زنجیرهای همدلی، آبان سال گذشته در مطلبی با عنوان «عبور ازخاکریز چریک پیر» نوشت: «بهزاد نبوی در مصاحبه با هممیهن، رسما با اعتراضات مخالفت کرده و گفته ما اصلاحطلبان قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. ما شعارهای آنان را قبول نداریم و میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم. این اظهارات، خیلی زود با واکنش کسانی مواجه شد که از او عبور کردهاند».
بیشتر بخوانید:
شورای میانه روی، انتخابات، و ضرورت احیای برجام از نظر حاکمیت در تحلیل بهزاد نبوی حقیقتپور: با مردم چه کرده ایم که نمی خواهند در انتخابات شرکت کنند؟ / احمدینژاد هم برای انتخابات برنامه دارد علی صوفی ،وزیر تعاون دولت اصلاحات: آذرمنصوری دبیرکل می ماند / رای کمیسیون ۱۰ خانه احزاب شامل «جبهه اصلاحات» نمی شود
۲۱۶۲۲۰
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1801963منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: اصلاح طلبان بهزاد نبوی دولت سیزدهم جبهه اصلاحات اصلاح طلبان کف خیابان بچه گانه چپ روی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۶۸۸۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عیادت از جورج شکور؛ خالقِ سه گانهِ حماسه های ماندگار …
« جورج شکور» که به خاطر کهولت سن زمین گیر و در بستر بیماری است، یک روز قبل، از بیمارستان به منزل منتقل می شود و توسط خانوادهاش قرنطینه کامل و با عنایت زائد الوصفی نگهداری و حتی به کسی اجازه دیدار و ملاقات هم داده نمی شود.
همسر و فرزندان و خویشاوندان نزدیک، استاد را همچون نگینی در بر گرفته اند و پروانه وار و باچهره هایی مالا مال از غم و اندوه ، گرداگرد شمع وجودش می چرخند .
با این وجود با چهرهای گشاده از من استقبال کردند و دعوت به نشستن و استراحت کردند با مختصر پذیرایی وفنجانی قهوه.
بر اساس هماهنگی و موافقت قبلی ، «هاله» دختر فرهیخته اش ، استاد زبان و ادبیات عربی، انگلیسی و فرانسه و «دُلیحبیب» همسر و شریک زندگی اش ، جلوی دوربین قرار می گیرند تا علل و چگونگی عشق ورزیدن «جورج» به پیامبر (ص) و اهل بیت را برایم روایت کنند.
اما پیش از آن، اجازه می گیرم نخست ، بر بالین استاد فرزانه شعر و ادب حاضر شوم تا نسبت به وی ادای احترام کنم و بعد به گفتگویمان بپردازیم.
می پذیرند محترمانه اما تقاضای عدم عکس برداری را می کنند ..
« مادام دُلی» که شصت سال با او همراه و زندگی مشترک، آرام و موفقی داشته، با زیباترین واژگانِ عشق و دلربایی، همسر بیمارش را مورد خطاب قرار میدهد، گویی در دوران یکساله آغازین زندگی زناشویی خود به سر می برد و با تلاشی فراوان سعی می کند میهمانش را معرفی و دیدار دو سال قبلم را به وی یادآوری کند ..
این بزرگمرد هم به سختی، واکنش از خود نشان می دهد و چند ثانیه ای چشمان کم رونق اش را باز می کند و جمله ای که با دشواری می شود مفهوم «مرحبا» را از آن استشمام کرد را حواله مان می دهد.
صحنه اندوهناکی است ، شعر خوانی اش هنگام استقبالش از من در روز اربعین سال ۱۴۰۰ را به یاد می آورم که چگونه عاشقانه سروده های حسینی اش را باز می خواند و می خروشید و با تمام وجودش به مولایش ابراز عشق و ارادت می ورزید .
آن روز حلاوت دیوان«ملحمةالحسین»اش، طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسیاش غوغا به پا کرد :
علی الضَّمیرِ دَمٌ کالنَّار مَوَّارُ
إنْ یُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ کُفَّارُ
دَمُ «الحُسینِ»سَخِیٌّ فی شَهادتِه
ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدی أنوارُ
وللشَّهادة طَعمٌ لم یَذُقْهُ سِوَی
الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ یُظلَمُوا ثارُوا…
بر دل و جان خونی است جوشان و
بسان آتش شعلهور،
اگر حق را سرببرند بیشک قاتلان جنایتکار کافرند.
خون حسین(ع) بخشنده و راهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد. شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خوردهاند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)
به یاد دارم آن روز را که چگونه این ادیب توانا با حماسه ای وصف ناپذیر و با صدایی رسا و به سان یک مداح تمامعیار اهل بیت شعرش را میخواند گویی که در جمعمان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشستهاند.
در آخر هم رو به من کرد و خطاب که: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»
(خواننگان محترم را به خواندن ماجرای زیبا و به یادماندنی آن دیدار را با عنوان «جورج شکور؛ از حماسه حسین تا حماسه پیامبر» با لینک ذیل توصیه و فرا می خوانم :khabaronline.ir/news/1566500)
بگذریم ..
▫️به ضبط و گفتگو با همسر و فرزند برومند این ابر مداحِ کم همتا می پردازم ؛
از «علی» که علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است روایتها کرد! از هنگامی که جورج دانشآموز بود و شیفته نهجالبلاغه او شد . پدر ، «علی را همواره به شدت دوست داشته و دارد….علیِ شهید، بزرگمردی از شگفتی های تاریخ است».
از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهجالبلاغه در دوره نوجوانی بر استاد و چگونگی جذب شدن او به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) می شنوم ؛ نکتهای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.
از عشق بی انتهای پدر به امام «حسین» روایت کرد.
و «جوان که بود می گفت که اگر در دوران امام حسین(ع) میزیست بیشک به یاری وی میشتافت و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت میرسید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو داشت نصیبش شود و اکنون هم که به این سن رسیده هنوز این آرزو را در سر دارد و به حرفهایش پایبند است.
همسر و فرزند، از سفرهای جورج به کشورمان و دیدارش با فرهیختگان و بزرگان فرهنگ و ادب و تمدن مان گفتند…
و بالاخره از عشق جورج به همسرش که شاگردش هم بود، نکته ها می شنوم و سرودههایش برای او را ….
و از هر دری سخنی به میان آوردند.
از شنیدن این روایت ها و این همه پند، شگفت زده و به وجد می آیم که پرداختن به این قصه، زمانی دراز و مکانی دیگر را می طلبد و در فرصت و مناسبتی در خور، بدان ها به حول و قوه الهی خواهم پرداخت.
با پایان گفتگوی روایتگری، خواهر زاده اش که یک مقام نظامی است اصرار دارد که من را به «آرامگهِ ابدی» خانوادگی شکور که تنها چند متر با «منزلگهِ دنیوی» ایشان فاصله دارد، ببرد تا سنگنوشته و شاه بیت جورج که زینت بخش اقامتگه آینده اوست را شاهد باشیم و از این گفتار فاخر، پند آموز و پُر مغز همچو او لذت ببرم، دعوتش را با اندوه اجابت می کنم و با زمزمه کردن دلسروده استاد، و ارزوی سلامتی برای ایشان، با میزبانانم خداحافظی می کنم و صحنه های ناباورانه آن روز را در طول مسیر بازگشت، و باز هم با زمزمه دلسروده استاد، مرور می کنم که :
کُن بِنا قَبْرَنا حَنوناً رؤوفاً
ما أشَدّ الظَلامَ تَحْتَ التُرابِ!
لَمْ تَسَعْنا الأقطارُ طولاً و عَرْضاً
کَیْفَ نحیا فی ظُلْمَةٍ و أکُتِآبی؟!
إننی خالِدٌ بِذِکری و شِعْری
وفِعالی وفی قُلوب صِحابی
هذهِ سُنةُ الحیاةِ مَماتٌ
ثُمّ بَعْثٌ فی جَنةِ الأطْیابِ!
جورج شکور
ایلول سنة ٢٠٢٠
با ما در قبرمان مهربان و دلسوز باش،
در زیر خاک چقدر تاریک است!
طول و عرض (گسترهی) کشورها نمیتواند ما را در خود جای دهد، چگونه میتوانیم در تاریکی و افسردگی زندگی کنیم؟!
من در یاد و شعر و کردار و دلهای یارانم جاودانهام.
این است قانون زندگی: مرگ سپس رستاخیز در بهشت عطرها!
جورج شکّور
اوت 2020 میلادی